از آنجا که اعضای نهادهای به اصطلاح انتخابی رژیم یعنی قوه مقننه و مجریه افراد بیاختیار و تحت فرمان ولی فقیه هستند، فرقی نمیکند که افراد بیرون آمده از صندوق از کدام جناح و «بال» رژیم باشند چرا که همگی در خدمت منافع آن قرار دارند و در صورت مزاحمت یا مؤثر نبودن و یا مضر بودن به آسانی حذف میشوند. اگر هم رأیدهندگان متوجه این واقعیت نشده وانتخابات نظام را جدی بگیرند و مثل ۸۸ به دنبال رأی خود باشند، ابزار سرکوب همواره آماده است تا همه چیز را «علاج» کند. روند افزایشی شمار تحریمکنندگان از جمله ریشه در همین واقعیت دارد. واقعیتی که به نظر میرسد دولتهای غربی نه اینکه ندانسته باشند، بلکه سرانجام مجبور شدهاند به آن اعتراف کنند. در این میان، ممکن است بتوان با نظرسنجیهای دروغین بر افکار عمومی تأثیر گذاشت اما رفتار عمومی را با اکثریت آرایی که به ویژه در نمایشهای انتخاباتی اخیر از رژیم دریغ شده نمیتوان با هیچ مقامی «علاج» کرد مگر، هرچند موقت، با تهدید و تداوم سرکوب آنهم نه تنها با نیروهای داخلی بلکه با نیابتیهایی که در کشورهای دیگر پرورده شده و پیشتر نیز مردم با آنها تهدید شده بودند. سخنان اخیر خامنهای با عنوان «حرکت مدافعان حرم ایران و منطقه را نجات خواهد داد» تکرار همان تهدید است. تهدیدی که صبح روز نهم تیر که هنوز نتیجهی آرا بطور رسمی اعلام نشده بود اما خبر افتضاحاش حتما به رهبر نظام رسیده بود، به تیتر نخست رسانههای حکومت تبدیل شد؛ با این تفاوت که او این نیروها را «مایهی نجات و کامیابی انقلاب اسلامی» دانسته ولی در رسانههای رژیم «انقلاب اسلامی» به «ایران» تبدیل شده. این سخنان تقریبا ده روز پیش از کشیده شدن نمایش انتخابات به دور دوم، ایراد شده بود! زمامداران نظام با توجه به مسئله جانشینی خامنهای میدانند اگر دولت دوم روحانی پس از چند ماه با اعتراضات سراسری روبرو شد و دولت مستعجل رئیسی با موج عظیم جنبش ملی ۴۰۱ اساسا به پایان نرسید و خودش نیز به فجیعترین شکل به کام مرگ فرستاده شد، تردیدی نیست که دولت چهاردهم با هر فردی که در رأس آن باشد، روزها و رویدادهای سرنوشتساز رژیم در انتظارش است.
الاهه بقراط