«تاریخ ایران عرصه جدال ایرانیت و اسلامیت شده است. این دو رو در روی هم قرار گرفتهاند و از دهه ۷۰ خورشیدی به بعد شکل بسیار غلیظی پیدا کرده است. تا دهه ۶۰ آن گروه های معارضی که جلوی جمهوری اسلامی بودند، یا از جنس خود جمهوری اسلامی بودند یا گروههای چپ یا مجاهدین خلق بودند. اینها کم کم سرنوشتشان گره میخورد با اینکه توسط جمهوری اسلامی کشته و زندانی میشوند. سخت ترین جنگها را اینها به صورت مسلحانه با جمهوری اسلامی داشتهاند، ولی مردم آنها را به جمهوریاسلامی گره میزنند.
چیزی که تماما روبروی جمهوری اسلامی است ایرانیت است. این ماجرا برای خیلی ماقبلتر از این است که جریانهای سلطنتطلب کاملا متشکل شوند یا پادشاهیخواهان یا مشروطهخواهان بخواهند رسانه داشته باشند و تبلیغات کنند. مردم خودشان به صورت غریزی میدانستند که جلوی آن چیزی که جمهوری اسلامی است و از اسلام تغذیه میکند، یک چیزی باید باشد که از ایران تغذیه کند.
این ایرانیت روبروی اسلامیت بوده و الان هم بیشترین هزینه را جمهوری اسلامی علیه ایرانیت میکند. چرا؟ چرا به پروپاگاندایی پول میدهد که تمامیت ارضی ایران، فرهنگ ایران و هر آنچه که مربوط به ایران است را تحقیر کند؟ چون تحقیر هر آنچه مربوط به ایران است، تحقیر هر آن چیزی است که رو در روی جمهوری اسلامی ایستاده و به صورت پراگماتیگ و عملگرایانه در حال مبارزه با جمهوری اسلامی است. تحقیر آن بخشی از اپوزیسیون است که به صورت واقعی و عینی توان مقابله با جمهوری اسلامی را دارد، و همه جا هم مردم همان را صدا میزنند.
در آبادان که شهری با جمعیت عربنشین است، تظاهرات و درگیری زیادی داشتیم؛ اما هیچ شعار عربی و قومی نشنیدیم. در آبادان عربنشین مردم همان شعارهایی را میدهند که در اصفهان و مشهد و شهرهای دیگر داده میشود. شعار “رضاشاه روحت شاد”، از مشهد در منتهیالیه شمال شرق ایران شروع شد، و در منتهیالیه جنوب غرب ایران در خوزستان باز مردم همان شعار را میگویند. این ایرانیت است که مقابل اسلامیت است».
دکتر ناصر کرمی در میزگردی در شماره چهارم «فریدون» با عنوان «در دفاع از ایرانگرایی»
—————–
«در دفاع از ایرانگرایی» را در شماره چهارم «فریدون» بخوانید:
