بحران مدیریت آب و بحران مدیریت انرژی (برق، گاز، بنزین و گازوئیل) در سالهای گذشته منجر به مشکلات زیادی برای ایرانیها شده است. حکومت مدتهاست که از واژه ناترازی برای این بحرانها استفاده میکند و مشکل را در الگوی مصرف ایرانیها میداند و مردم را مقصر جلوه میدهد و درپی ارائهی راهکارهایی برای فشار بر مردم برای کاهش انتظارات عمومی یا تغییر در تصور مردم از بحرانها است. مردم نیز که یک تصور کلی از روند گذشته تا امروزِ رفاهمندی و برخورداری از منابع ملی دارند، این نگاه غیرمسئولانه حکومت را نمیپذیرند. مردم با تکیه به فهم عمومی و عقل سلیم میتوانند وضعیت خودشان را با دیگر کشورهای منطقه و جهان مقایسه کنند و پیامدهای ناکارآمدی، دزدسالاری (کلپتوکراسی) و ستیزهجویی با غرب را میبینند. پس از تجربهی گرانی بنزین در آبان ۱۳۹۸ و بحران برق و آب در تابستان ۱۴۰۰ جمهوری اسلامی روش متفاوتی را برای جلوگیری از بروز نارضایتیهای شدید مردمی و اعتراضات سراسری پیش گرفته است. بهای بنزین و گازوئیل دیگر تغییر نکرده است و محدودیتهای سهمیهها نیز معنادار و تأثیرگذار نبوده است. گرچه کیفیت سوخت عرضهشده بهشدت کاهش پیدا کرده است و تولید بنزین نامناسب در پتروشیمیها نیز علیرغم نااقتصادیبودن ادامه یافته است. این سوخت کمکیفیت البته به تشدید بحران آلودگی شهرها منجر شده است. افزایش بهای برق و گاز نیز بهتدریج و در یک فرمول چندپلهای صورت گرفته است و با افزایش گاز در فصل گرم و افزایش برق در فصل سرد بخشی از افزایش قیمت ناملموس شده است. قطعشدن برق (خاموشیها) هم با اولویت روستاها و شهرهای کوچک صورت میگیرد که بهای برق در آنها کم تا رایگان شده است و نارضایتی کمتری دارد. طرحهای متعددی از چندمرحلهایکردن، چندمنطقهایکردن و فرمولها و سناریوهای پیچیدهتر (مانند یارانه به افراد به جای خودرو) برای گرانکردن بنزین مطرح شده است. گازوئیل هم از هجوم ایدهها و برنامههای مختلف در چارچوب کلی آنچه که حذف یارانههای انرژی نامیده میشود در امان نبوده است. اما در چند سال گذشته بر مدیریتپذیری ناتوانیهای حکومت در تأمین آب، برق، گاز و بنزین تمرکز شده است. گویا امر مدیریتپذیر و کنترلشده بهمعنای امر تحملپذیر برای مردم و امر ایمن (تأمین امنیتشده) برای حکومت است. با وجود افزودهشدن ۴۰ هزارمگاوات به ظرفیت اسمی نیروگاههای تولید برق در سالهای پس از ۱۳۹۰، درعمل فقط به میزان ناترازی در اوج مصرف افزوده شده است. درحالی که اکنون حدود ۱۰۰هزارمگاوات ظرفیت نیروگاهی وجود دارد، فقط ۶۴هزار مگاوات برق به مصرفکننده میرسد. نیاز مصرفکنندگان در اوج مصرف بیش از ۷۷هزارمگاوات است و بهمعنای ۱۴هزار مگاوات کسری است که بدون خاموشی، قابلیت مدیریت نیست. تعطیلی برنامهریزیشده صنایع (بهویژه در شهرکهای صنعتی) در حداقل ۲ روز هفته و انتقال برخی فعالیتهای صنعتی به شبها از جمله اقدامات است. ساختار رانتی فعالیتهای صنعتی (بهویژه صنایع بزرگ و سودآور) موجب همراهی و پذیرش بیشتر است. برخی از صنایع بزرگ نیز که واحدهای نیروگاهی اختصاصی خودشان را ایجاد کردهاند. برآورد شده است که سیستمهای سرمایشی ادارات، بانکها و مکانهای عمومی و تجاری بیش از ۳۰ درصد مصرف (در اوج مصرف) را شامل میشود. تغییر ساعت کاری، محدودسازی آنها و خاموشی در موارد اضطراری از دیگر اقدامات بوده است. در صورت لزوم در مناطق گرم جنوب ایران در روزهای بسیار گرم تعطیلیهایی اعلام خواهد شد. جدول خاموشی بهتدریج هر سال دارای جزئیات بیشتر شده است. امسال پیشبینی (و برنامهریزی) شده است که همه مناطق ایران ۲ ساعت در هر دو روز برنامه خاموشی اعلامشده داشته باشد که بسته به شرایط، ممکن است که برخی از موارد اجرا نشود. خاموشیها با توجه به احتمال نارضایتیها و فشار بر مردم توسط شوراهای تأمین و گروههای خاص، بهصورت موردیمدیریت هم خواهد داشت. در برخی از مناطق بهویژه واحدهای تجاری و مجتمعهای مسکونی مناطق خاص استفاده از ژنراتورهای پرسروصدا و آلایندهی گازوئیلی بیشتر شده است. بسیاری از واحدهای متوسط و کوچک کسبوکار نیز بیشتر به سراغ باتریهای تأمین رفتهاند. البته قطعی برق در بیشتر شهرهای بزرگ با قطع دسترسی به آب همراه است و پمپاژ به طبقات متوقف میشود. مشکل آب گرم مناسب در واحدهای مسکونی با خاموشیِ شوفاژخانه و پکیج هم ایجاد میشود. مشکلات آسانسور و پارکینگ هم نارضایتی ایجاد میکند. بازکردن و بستن در برقی واحدهای کسبوکار هم وجود دارد. قطعی اینترنت در بیشتر مناطق وجود دارد. گویا بسیاری از ارائهدهندههای اینترنت، باتری (مناسب) ندارد.
اندیشکده مسائل ایران
